#محسن_چاوشی در هر آلبوم تجربهای نو برای خود و مخاطبانش میآفریند. هر آلبوم یک #قمار تازه برای اوست، هر چند برخلاف #قمارباز شعر مولانا معمولا او در این قمار نمیبازد.
او حاضر به تکرار خودش نیست و این اگر چه بعضی مواقع خود من را هم میآزارد اما این باعث شده که در بلند مدت شاهد رشد در آثار محسن چاوشی باشیم.
اگر نقطه قوت آلبوم #ابراهیم، آهنگسازی و تنظیمش بود (و البته صدای محسن چاوشی که از نظر من نقطه قوت همهی آثار اوست) و اینها ضعف برخی از اشعار را میپوشاند اما در #بی_نام او خیال خود را از شعر راحت کرده و در موسیقی دست به قمار زده! شاید علت این که اغلب اشعار هم اشعار معروف و آشنایی است هم همین باشد.
به جز در یک قطعه، اثری از گیتار الکتریک نبود. گیتار الکتریکی که کمکم داشت تبدیل به شاخصهی اصلی آهنگهای چاوشی میشد و همراه شدن صدای خشدار محسن چاوشی و گیتار #عادل_روحنواز برایمان عادت شده بود جای خود را به تنبور و نیانبان و. داده. گفتم که او حاضر به تکرار خودش نیست!
در انتخاب اغلب اشعار هم این تفاوت محسوس است. مخصوصا اشعار سعدی که فضای جدیدی ایجاد میکند و همچنین شعر #فصیح_امان_شیرازی؛ چنگ، که تا امروز فکر میکردم شعر #سعدی است.
اما #بی_نام، آنقدرها هم بینقص نیست. مهمترین نقص بینام، از نظر من، درست ادا نشدن و ناواضح بودن برخی کلمات است که بعضی وقتها آزاردهنده هم میشود. جای #بهروز_صفاریان هم در تنظیمها خالی است و تنوع و ایدههای کمتری نسبت به دیگر آثار چاوشی در بینام دیده میشود.
بینام بهترین آلبوم محسن چاوشی نیست اما اکثر قطعات آن ارزش بارها گوش کردن را دارند. و این درجا نزدن او برای منِ مخاطب هم لذت بخش است؛ این به قول مولانا "همه غوطه خوردنها" و "همه کار کردنها" و "از پای ننشستنها" لذت بخش است چرا که هنوز هم "بماند کار دیگر".
#میفرماد:
ملت عشق از همه دینها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
.
با این که شاید کلیات داستان شمس و مولانا رو بدونید و حتی خیلی از جزئیاتی که توی داستان اتفاق میافته رو قبلا به صورت حکایاتی جدا از هم شنیده باشید اما باز هم داستانی پرکشش و جذاب پیش روی شماست. اطلاعات یه نویسنده فرانسوی از عرفان اسلامی و از تاریخ اسلام متعجبکنندهست. حتما توصیه میکنم که #ملت_عشق رو بخونید. اما توصیه نمیکنم که درهای فکر و دلتون رو به روش باز کنید چون فهم این نویسنده فرانسوی از عرفان اسلامی به اندازه اطلاعاتش نیست!
.
#میفرماد:
لطفاً به بند اول سبابهات بگو
یک ذره صبر و حوصلهاش، بیشتر شود
از بخل؛ زنگ خانهی من، سکته میکند
دستت اگر کمی متمایل به در شود!
.
سبک شعر گفتن حسین صفا، خاص، جذاب و البته اغلب اوقات تلخ است. قطعا بخش بزرگی از هویت و ویژگیهای آثار #محسن_چاوشی مدیون اشعار #حسین_صفا ست. استفاده از تعابیر کوچه بازاری و محاورهای یکی از ویژگیهایی است که تقریبا او را منحصر به فرد میکند. او حتی ابایی ندارد از کلمات بیگانهای که امروزه در فارسی مرسوم شدهاند استفاده کند و مثلا #اتوبوس را با عبوس هم قافیه کند. یا در کتاب منجنیق بگوید "بتاز گلهی اکسیژن" یا "و به جز چند عکس پرسنلی، چیزی از زندگی به یادم نیست" یا "گیوتینهایِ بیخِ گردنِ من!" یا " که نقشی از رُژ گلگونت هنوز بر لب این جام است" یا "دریغ از اتوبوسی که رفت و باز نیامد" و.
درباره این سایت